خانواده چندفرزندی | بچه که نه؛ ولی تنهایی آدم را پیر می کند«مدت هاست که از حرف های راننده تاکسی ها، مغازه دارها، مسافران مترو، مدیر مدرسه ها، آدم های توی پارک و. ناراحت نمی شوم. یک جمله جواب آماده دارم که همان را تحویل شان می دهم: - گروه زندگی - پورمحمدی:در هفته جمعیت، هر روز دوربین را برای مدت کوتاهی روبروی یک خانواده چند فرزندی می کاریم و با هم به تماشای لحظاتی از زندگی آنها می نشینیم. قابی که امروز تماشاچی اش هستیم، چنین حال وهوایی دارد: ** سرِ صدرا را روی شانه ام صاف می کنم و درِ ساختمان را می بندم. چه خواب عمیقی هم رفته. برمی گردم سمت ماشین. پلاک تاکسی را چک می کنم. همان است که توی اپلیکیشن نوشته. تا من درِ خانه را ببندم و نیم نگاهی به پلاک بیندازم، حانیه همه را در صندلی عقب جا داده و خودش هم دارد سوار می شود. کوله ام را که مثل همیشه نیم کتی انداخته ام، کمی شل می کنم و بین دست و پهلویم نگه می دارم و می نشینم روی صندلی جلو. راننده می پرسد: حرکت کنم؟ دیگه کسی نیست؟ خنده ام می گیرد. چهار بچه عقب هستند، من هم با یک بچه در بغل جلو نشسته ام. کس دیگری اگر بود، کجا می خواستیم جایش بدهیم؟! لبم را جمع می کنم و می گویم: نه، کسی نیست. بفرمایید . ریحانه پشت سر من است. طاها و زهرا وسط. حانیه بانو هم کنار در سمت چپ. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |